loading...
فقر و فرهنگ
فقر و فرهنگ بازدید : 8 یکشنبه 31 شهریور 1392 نظرات (0)

 

با این وجود اقلیم ها و فرهنگ های در حاشیه مانده مملو از تازگی و تنوعند که عملا نادیده و ناشنیده می مانند. از سیاسی کاری ها و سیاستگذاری ها بگذریم که در ید اختیارمان نیست، اما نمی شود نقش ” فقر فرهنگ مکتوب” را در این نادیده ماندن ها کم اهیمت انگاشت. به عنوان مثال در حوزه شخصیت های تاریخی به نظرم نمی رسد بجز دادشاه و دوست محمد خان شخصیتی از این خطه در مرکزشناخته شده باشد. (که این دومی را هم فقط خواصی محدود به چند تاریخ نگار ممکن است بشناسند و نه عامه). حال آن که در هر کوره ابادی هم که سر بزنیم قصه ها از اجداد و بزرگان خاندان و طایفه خود و یا کلیت بلوچ داریم و با آب و تاب از آن ها نقل می کنیم. از همل و چاکر و میرقنبر بگیر تا اجداد و قهرمانان خانوادگی هر شهر و هر قبیله.

 

فقر فرهنگ مکتوب از این وحشتناک تر که طبق آمار رسمی سال جاری وزیر ارشاد سالانه ۶۹۰۰۰ عنوان کتاب منتشر می شود که نصف شان عناوین جدید است. اگر فقط یکصدم این ها سهم جامعه محلی ما می بود می شد تقریبا ۷۰۰ عنوان و یا ۳۰۰ عنوان جدید حالا در هر حوزه ای. در ده سال می شد ۳۰۰۰ عنوان جدید. حالا شکاف را قیاس کنید.

 

فیلم بلوچ را کیمیایی ساخته، بدوک را مجید مجیدی. هر دو صاحب سبک و صاحب نام. و یا دادشاه را. اما هیچ شباهتی با واقعیت جامعه مان دارند؟ مجیدی می گوید یک بار با آمدن به زاهدان و دیدن کودکان بلوچ این ایده به ذهنم رسید که چیزی در باره شان بسازم. همین! حق دارد که کارش با وجود نیت خیر کم محتوا از آب دربیاید. چون تحقیقات میدانی و محلی شوخی نیست. وقت می خواهد. هزینه بردار است. زحمت دارد. آدمش را می خواهد. محدودیت دارد. پس چاره چیست؟ داشتن “فرهنگ مکتوب” که کار را برای اینگونه کسان راحت تر کند. دوثلث کار را همان تهران با خواندن کتاب هایی که آماده و نوشته است پیش برده و فقط برای تکمیلش نیاز به تحقیقات میدانی داشته باشد. به نظر نمی رسد ابهامی در این باشد. امید که دیگر نیست.

 

این را هم باید گفت که نمی نویسیم. اگر می نویسیم ساده انگارانه می نویسیم. آسوده خوری. تحقیقات چند ساله و جدی پشت شان نیست. تکنیک و فهم علمی یا ادبی هم آموختنش دشواری دارد هم تن دادن و به کار گیری اش. پس قیدش را می زنیم. سخت گیری روا نمی داریم. نتیجه اش کماکان نادیده مان می شود. همانی که الان هست. البته کارهای خوبی شده و دارد می شود هر چند عده اش فوق العاده ناچیز است. رفته رفته فهمیده ایم که چاپ کردن خروار خروار شعر و نوشته در پاکستان و یا درون استانی و تقسیمش بین دوستان راه چاره اصلی نیست. آن سوی مرزها را باید در نوردید. هر چند خوشبین باید بود اما نه به بهای رها کردن جدیت و سختگیری.

 

منبع: اکبر رئیسی (رازگو بلوچ)

فقر و فرهنگ

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 8
  • بازدید ماه : 7
  • بازدید سال : 12
  • بازدید کلی : 146